جانمان به لب رسيده‌ است

مشكل رانندگان خطوط ريالي بيش از اينهاست. رانندگاني كه در اين 2 سال خانه و زندگي خود را بي‌جهت فروختند و در نهايت چيزي جز اعصاب داغان شده و ترس از متوقف شدن ماشين نصيبشان نشد.

ايلنا: از زماني كه پاي شركت‌هاي خصوصي به حمل‌ونقل مسافران شركت واحد باز شده 2 سال مي‌گذرد، در اين مدت رانندگان بسياري از درون و بيرون شركت واحد به اميد درآمد بيشتر كسب‌ و كار خود را رها كرده‌اند تا به عنوان رانندگان اتوبوس‌هاي ريالي در خطوط خصوصي شده شركت واحد به جابه‌جايي مسافر بپردازند. اما هرچه زمان بيشتر مي‌گذرد اين رانندگان از رها كردن كسب و كار قبلي خود و كار كردن براي شركت‌هاي خصوصي بيشتر پشيمان مي‌شوند.
به گزارش ايلنا سال‌هاي مياني دهه 80 بود كه شركت واحد اتوبوسراني تهران به انحصار 50 ساله خود پايان داد و مانند ديگر سازمان‌ها و نهادهاي دولتي وظايف خود را به بخش‌خصوصي واگذار كرد در آن زمان رانندگان پايه يك بسياري از رانندگان شركت واحد گرفته تا رانندگان سرويس‌ها و رانندگان جاده‌اي و بياباني به اميد كسب درآمد بهتر حرفه خود را با بازخريدي، استعفا و يا فروش اموال رها كردند تا با خريد اتوبوس‌هاي شركت واحد زندگي بهتري را شروع كنند.
2 سال مي‌گذرد از آن زمان كه رانندگان شركت واحد با روي خوش از طرح‌هاي انگيزشي اين شركت استفاده كردند و در ازاي 4 ماه و 10 روز سنوات خود را بازخريد كردند و در 28 شركت خصوصي به ناوگان ريالي پيوستند. 2 سال مي‌گذرد از آن زمان‌ها كه رانندگان بياباني و بيرون شهري به اميد سرو سامان دادن به زندگي خود ماشين‌هاي خود را فروختند و پول نزولي قرض كردند تا با آن يكي از اتوبوس‌هاي ريالي شركت واحد را خريداري كنند تا از اين طريق حداقل به خانواده خود نزديكتر باشند.
بي‌گمان هيچ‌كس از آنها حتي تصورش را هم نمي‌كرد كه بعد از 2 سال آن‌چنان از كرده خود پشيمان شود و از ته دل آرزو كند‏‎“ كاش به همان كار قبلي ادامه داده بودم تا مثل امروز بدهكار نمي‌شدم“.
آن‌طور كه رانندگان اتوبوس‌هاي ريالي مي‌گويند در اين 2 سال شركت‌هاي خصوصي تعهدات خود را به فراموشي سپرده‌اند و از قرارداد امضاء شده تنها پول گرفتن را به خاطر دارند.
كار بيشتر درآمد كمتر
عبدالله، دوران ميان سالي عمر را سپري مي‌كند يا حداقل از چهره‌اش اين‌طور پيداست، او يكي از همان رانندگان بياباني و برون شهري است كه 2 سال پيش اتوبوس فرسوده خود را فروخت تا در شهر محل سكونتش بر روي اتوبوس‌هاي ريالي شركت واحد كار ‌كند و وقتي حاضر شد براي گفت‌وگو به اتفاق دوستانش به تحريريه ايلنا بيايد معلوم شد يكي از مهمان‌هايي است كه براي بازگشت به گذشته و داشتن كار قبل بسيار مشتاق است.
براي مشخص شدن وضعيت رانندگان اتوبوس‌هاي ريالي با عبدالله حداقل هزينه‌هاي جاري كه ماهيانه بايد بابت يك اتوبوس ريالي هزينه شود را حساب مي‌كنيم يك حساب، كتاب ساده: شارژ ماهانه شركت 100 هزار تومان، هزينه ليزينگ 330 هزار تومان، قسط بيمه ماشين 100 هزار تومان، تعويض روغن 135 هزار تومان و… طبق اين حساب و كتاب هر ماشين به طور متوسط ماهيانه نزديك به 900 هزار تومان هزينه جاري دارد كه از هزينه‌هاي خرابي، پنچرگيري، بكسل جداست.
از سوي ديگر براي تكميل اين پازل از عبدالله مي‌خواهم تكليف درآمد ايده‌آل رانندگان اتوبوس‌هاي ريالي را نيز مشخص كند. او مي‌گويد: يك راننده بايد صبح‌ها ساعت چهار بيدار شد تا كار خود را با اولين سرويس در ساعت 6 صبح آغاز كند، حال اگر اين راننده بدون استراحت و به طور متصل تا ساعت 9 شب كه زمان حركت آخرين سرويس شركت واحد است كار كند و پس از نظافت و سوخت‌گيري در ساعت 11 به منزل برود ماهانه دو ميليون تومان درآمد خواهد شد. اما در شرايط عادي به دليل ترافيك اعتراض مسافران و هزار و يك اتفاق ناخواسته و غيرمنتظره ديگر تحصيل دو ميليون تومان ممكن نيست و خوش‌شانس‌ترين راننده‌ها در بهترين شرايط ماهانه در ازاي روزانه 12 ساعت كار فقط يك ميليون و 500 هزار تومان درآمد دارند كه پس از كسر 900 هزار تومان هزينه جاري اين مبلغ به 600 هزار تومان كاهش مي‌يابد كه تازه بايد هزينه بيمه تامين اجتماعي و اياب و ذهاب را از آن كسر كرد.
به گفته عبدالله اين در حالي است كه رانندگان اتوبوس‌هاي بليطي در ازاي انجام روزانه 8 ساعت كار ماهانه پس از كسر حق بيمه، 500 تا 600 هزار تومان خالص دريافتي دارند و از رانندگان ريالي بيشتر دريافت مي‌كنند.
پدر از حال پسر خبر ندارد
محمدرضا، پسر جواني است كه در شهرري سكونت دارد، برخلاف عبدالله در گذشته راننده استخدامي شركت واحد بود كه براي كار با ماشين‌هاي ريالي خود را بازخريد كرد اما او نيز مانند عبدالله افسوس گذشته را مي‌خورد براي همين همراه او آمد تا گلايه از وضعيتش گلايه كند.
به گفته محمدرضا اول همه چيز مطابق قرارداد درست پيش مي‌رفت، هم شركت خصوصي و هم شركت واحد به تعهداتشان در قبال راننده‌ها عمل مي‌كردند و در عوض راننده‌ها ماهانه بي‌پول شارژ و قسط ليزينگ را مي‌پرداختند.
اما پس از چندماه اوضاع تغيير كرد شركت خصوصي و شركت واحد كم‌كم تعهدات خود را فراموش كردند ولي در عوض انتظار دريافت وجه را داشتند.
به گفته محمدرضا، شركت‌هاي خصوصي در ازاي دريافت شارژ ماهيانه موظف به ارائه سرويس‌هايي چون كارواش، تعميرات دوره‌اي ماشين انتقال ماشين به تعميرگاه در صورت خرابي و تامين فضاي پاركينگ براي توقف اتوبوس‌ها در شب هنگام هستند، اما اين وظايف به تدريج فراموش شد، به طوري كه رانندگان اكنون بايد خود اين هزينه‌ها را تقبل كنند.
وي مي‌گويد اين در حالي است كه دريافت شارژ ماهانه هنوز ادامه دارد و حتي صحبت افزايش آن در ميان است.
توقف اتوبس در شب هم براي خودش معضلي است، شركت واحد اجازه نمي‌دهد اتوبوس‌هايي كه خود به بخش‌خصوصي فروخته است در توقفگاهاي اين شركت پارك شوند، شركت‌هاي خصوصي هم كه از قرارداد فقط دريافت حق شارژ را بلد هستند كاري نمي‌كنند، محمد رضا مي‌گويد: شنيده‌ايم كه به شركت‌هاي خصوصي سالانه دو ميليون تومان بابت تامين فضاي پاركينگ پرداخت مي‌شود اما نه شركت واحد حاضر است فضاي خالي شده توقفگاه خود را در اختيار ما بگذارد و نه شركت‌هاي خصوصي براي حل اين معضل به وظيفه خود عمل مي‌كنند.
او مي‌گويد، همه ما شب‌ها ديروقت اتوبوس را در نزديكي محل اقامت خود پارك مي‌كنيم و صبح‌ها براي روشن كردن ماشين لعن و نفرين اهالي محل و همسايه‌ها را خريده‌ايم، زيرا در ساعتي كه همه خواب هستند اتوبوس‌هاي ما با سروصداي زياد روشن مي‌شوند.
به گفته محمدرضا تاكنون چندين‌بار شب‌ها شيشه اتوبوس‌هاي پارك شده براي سرقت وسايل داخل آن شكسته شده‌اند.
وي مي‌گويد اين وضعيت در شرايطي كه در دو سال گذشته بيشتر اوقات زماني به خانه رفته‌ام كه پسر كوچكم خوابيده و من از حال او خبر ندارم.
بدهكاري پس حق كاركردن نداري
عباس هم مانند محمدرضا، پيش از اين در استخدام شركت واحد بوده و مانند او 4 سال پيش خود را باز خريد كرد تا در بخش‌خصوصي كار كند و باز مانند او از كار كردن بر روي ماشين‌هاي ريالي ناراضي است. با او و همكارانش در داخل اتوبوسي كه به انتظار مسافر در يكي از پايانه‌ها متوقف شده است گفت‌وگو مي‌كنم.
در 2 سال گذشته مشاهده حال و روز رانندگاني مثل عباس براي ديگر رانندگان ريالي عادي شده است و همه آنها از اينكه روزي به سرنوشت او دچار شوند بر خود مي‌لرزند.
شركت خصوصي كه عباس براي آنها كار مي‌كند او را به توقيف ماشين وي تهديد كرده است علت اين تهديد پرداخت نشدن 7 ماه قسط ماشين و يك ماه شارژ است.
به عباس گفته شده كه تا 27 مهرماه وقت دارد بدهي سه ميليون توماني خود را پرداخت كند، براي همين او به هر دري مي‌زند تا اين پول را جور كند اما هيچ‌كس حاضر نيست اين پول را به او قرض دهد. اگر هم كسي پيدا شود اين پول را در قبال اخذ چكي با 2 برابر مبلغ و نزول 17 درصدي به او مي‌دهد.
عباس چقدر درآمد دارد؟ همكارانش در خوشبينانه‌ترين حالت درآمد او را 50 تا 60 هزار تومان تخمين مي‌زنند با اين حال او كمتر از 10 روز تا بيكار شدن وقت دارد.
او مي‌گويد: حساب و كتابي در كار نيست، شده‌ايم چوب 2 سر نجس، از يك طرف مردم فحش و ناسزايي نيست كه به ما نداده باشند و از سوي ديگر درگيري با رانندگان بليطي كه بي‌جهت با ما سر لج افتاده‌اند و از طرف ديگر بايد جوابگوي شارژ قسط ليزينگ هم باشيم چون همه فكر مي‌كنند كه اين ماشين‌ها جيب‌هاي ما را پر پول كرده است،
وي مي‌گويد: مسافر عين طلبكارها برخورد مي‌كند و منتظر اتوبوس بليطي مي‌ماند چون فكر مي‌كند من پول زور مي‌گيرم، شركت هم بي‌توجه به اين حرف‌ها فقط منتظر است پول شارژ و قسط ماشين پرداخت نشود تا ماشين توقيف شود.
به گفته عباس در حالي كه رانندگان در شب براي پارك ماشين‌هاي خود با مشكل پاركينگ مواجه هستند اما در پاركينگ‌ها به روي ماشين‌هايي كه به دليل پرداخت نشدن قسط و شارژ توقيف شده‌اند باز است.
مطابق قراردادي كه در زمان واگذاري اتوبوس‌هاي ريالي با رانندگان منعقد شده است؛ رانندگان بايد 7 سال در ازاي وام خريد اتوبوس قسط بپردازند و تازه پس از آن كه زمان سند زدن ماشين رسيد به حسب اينكه بازخريد شركت واحد بوده‌اند يا نه از يك تا 2 دانگ از سند ماشين به نام شركت بخش‌خصوصي مي‌شود.
عباس مي‌گويد در 2 سال گذشته خيلي‌ها از ادامه قرارداد منصرف شده‌اند و پس از نظر كارشناساني پول خود را با ضرر دريافت كرده و به دنبال كار ديگري رفته‌اند. آن هم پس از اينكه تمامي داروندار خود را بابت اجراي تعهدات فراموش شده شركت بخش‌خصوصي حراج كرده‌اند.
ماشين هاي اعصاب خردكن
علي، همكار عباس خود را مجروح سال‌هاي جنگ معرفي مي‌كند او تا قبل از اين راننده بيابان بود كه به اميد نزديك كردن محل كارش به خانه وارد شركت خصوصي اتوبوسراني شده است.
گله او از نقص فني ماشيني است كه به او واگذار شده است گله‌اي كه به خاطر آن به تجويز دكتر او مجبور به مصرف داروهاي آرامش شده است.
آن‌گونه كه علي مي‌گويد ابتدا قرار بود به رانندگان اتوبوس‌هاي ديزلي تحويل داده شود كه هم تعميركار آن پيدا مي‌شود، هم قطعات يدكي آن، تازه اجرت تعميرش هم پايين است، اما به آنها ماشين‌هاي CNG سوز دادند،
علي مي‌گويد موقعي كه او و سايرين براي ثبت‌نام و تحويل ماشين رفتند به آنها گفته شد فعلا ماشين گازسوز موجود است و تا آمدن ماشين ديزلي بايد صبر كنند، آنها هم چون براي تامين معاش خود نمي‌توانستند صبر كنند ماشين گازسوز گرفتند، بعد از آن هم ديگر از ماشين ديزلي خبري نشد.
به گفته علي ماشين‌هاي گازسوز نه سرعت دارند نه قدرت، سوخت آنها برخلاف اتوبوس‌هاي ديزلي زود تمام مي‌شود اگر هم خراب شوند تعمير آنها از عهده هر كس بر نمي‌آيد.
از طرف ديگر CNG برخلاف ديزل هم زود تمام مي‌شود و هم براي سوخت‌گيري دوباره بايد زمان بسيار بيشتري صرف كرد چون تعداد مراكز سوخت‌گيري گاز CNG نسبت به مراكز سوخت‌گيري ديزل كمتر و پراكنده‌تر است چنانچه هستند رانندگاني كه براي سوخت‌گيري شب‌ها را در ماشين سپري ‌كنند.
به بيان ديگر علي در مقايسه ماشين‌هاي گازسوز ريالي با ماشين‌هاي ديزلي بليطي، وضعيت ماشين‌هاي بليطي را بهتر ارزيابي مي‌كند و تازه به مسافرانش حق مي‌دهد كه مدام سر او نق بزنند و به او توهين كنند.
او مي‌گويد: از مسافر پول مي‌گيرم اما نه صندلي راحت وجود دارد، نه دستگاه تهويه هوا، نه اجازه پخش صوت را دارم تازه در سر بالايي ماشين‌هاي بليطي از من جلو مي‌زنند، سبقت مي‌گيرند.
مشكل رانندگان خطوط ريالي بيش از اينهاست. رانندگاني كه در اين 2 سال خانه و زندگي خود را بي‌جهت فروختند و در نهايت چيزي جز اعصاب داغان شده و ترس از متوقف شدن ماشين نصيبشان نشد، همين زمستان 86 بود كه خبردادند راننده يكي از همين اتوبوس‌هاي خصوصي‌ شده در اعتراض به وضع موجود خودسوزي كرد. البته عباس، محمدرضا، علي و عبدالله مي‌گويند كم نيستند رانندگاني كه پس از وارد شدن به بخش‌خصوصي در نتيجه فشار رواني دچار آسيب‌هاي اجتماعي شدند و خانواده‌هاي خود را رها كردند.
البته پيدا كردن مقصر شايد كار آساني نباشد به ويژه كه خصوصي سازي بازاركار تاكنون در ايران دردسر آفرين بوده است.
گزارش از پانيد فاضليان

بیان دیدگاه